من به تنگ آمده ام
من به تنگ آمده ام از این سکوت های سیاه ِ تو
چنگی بنواز
چنگی بنواز تا سکوتت را افطاری دهم...
+ نوشته شده در شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۸۸ ساعت توسط کینگ
|
من به تنگ آمده ام از این سکوت های سیاه ِ تو
چنگی بنواز
چنگی بنواز تا سکوتت را افطاری دهم...
به خودم
قول دادم دیگر در آینه ی چشمانت نگاه نکنم
نمی خواهم هرزه گری ِ صورتم را در مقابلت ببینم
اما
از سرخی لبانت نمی توانم به این راحتی گذر کنم
می شود چشمانت را ببندی ؟
که در هر گوشه ی آن
تو
یک زاویه ی صد و هشتاد درجه
برای خودت باز کرده ای
...
قامت ِ هرزگی هایم
در شکوه ِ روسری ِ تو ...
می خواهم از رنگین کمان ِ خیس ِ باران دیده ات
فرود آیم